شاعر : محمدحسین صغیراصفهانی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
امـروز عـالـمـى زتـجـلّى منـوّراست میلاد با سـعـادت زهـراىاطهـراست
مولود پـاکى آمـده ازغـیب درشـهـود کز او وجود عالم و آدم سـراسراست
ازره رسـیـده موکـب بـانـوىبـانـوان کـائـیـنـه تـمـام نــمـاى پـیــمـبـر اسـت
نورخدازفرش نتق میکشد بهعرش روشنبروى فاطـمه چشمپیـمبراست
در وصف اوگـر اُمِّابـیـهـا شـنـیـدهاى این خود یک از فضائل آن پاک گوهراست
هر مادر آورد پسر از اوست مفـتخـر بالنده مانده گیتى از این نیکدختر است احمد وجود پاک اورا روح خویش خواندباآنکه خود به مرتبه روح مصوّراست
درحـیرتم چه مدح سرایم بهحضرتى کو را مدیحه خوان ز شرف ذات داوراست
تـنهـانه دخـتراست رسـول خـداىرا کز رتبه بر ولى خدا نیز هـمسراست
هستند گوشواره دو دلبند توبه عـرش بىشک دل تو عرش خداوند اکبر است
حاکى است ازوقایع ما کان وما یکون متن صحیفهاش که به قرآن برابراست
ربـطرسالت است وولایت جـناب تو بل این دورا وجود تومعنا و مصدراست اوهست عصمتالله وچندان شگفت نیست کزچشم خلق تربت پاکش مستّر است
برآستان توست زجان منجلى صغیر عمریست چشم و روى نیازش براین دراست